هنر یک ابزار برای بیان و تبیین مفاهیم والای انسانی است؛ ابزاری که خودش نیز با همین مفاهیم میتواند به تعالی برسد. ارزشمندترین مفاهیم در واقعه عاشورا نهفته است و هنرمندانی که هنر را باعث تعالی روح بشریت میدانند به این واقعه تمسک جسته و به نوعی خود را وامدار این حادثه میدانند.
گاهی این هنر در سینما تجلی مییابد، گاه در عرصههای سنتی مانند هنرهای آیینی نقالی، پردهخوانی و تعزیه و هنرهای تجسمی. در هر صورت، هنر در هر نوعی میتواند یکی از بهترین ابزارها برای انتقال مفاهیم عاشورایی باشد، به شرط آن که پیش از هنرِ هنرمند، به تزکیه نفس او اهمیت داده شود که قطعا آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
* غنای هنر آیینی
«هنر آیینی» با وجود پیشینه ای که دارد، از جمله هنرهای مهمی است که تا حدی به دست فراموشی سپرده شده است. واقعه عاشورا یکی از تأثیرگذارترین موضوعات در هنرهای آیینی است که توانسته نسل در نسل و سینه به سینه در میان هنرمندان این حوزه منتقل شود.
مسعود سپهر استاد دانشگاه در این باره میگوید: «یک زمانی، هنرهای مذهبی ما در پردهخوانی، نقاشی و سایر رشته های هنری چنان با زندگی مردم عجین بود که این دو حیطه قابل تجزیه شدن نبوده است. مردمی که برای عزاداری به حسینه ها می آمدند، شاهد نقاشی هایی از روز عاشورا و واقعه کربلا بودند. من برخی از نمونه های این دست آثار را در حسینه شهر میگون دیدهام، نقاشیهایی که وقتی وارد فضای حسینیه میشوی، بر روی ذهن تو به عنوان مخاطب اثر بسیاری میگذارد و تو را برای یک مراسم مذهبی آماده میکند، یا در نمونه های متعدد دیگر در نقاشی قهوهخانه ای، آذینبندی زورخانه ها و معماری سنتی، پشت هر تکنیک هدفی نهفته است که با دین، ایدئولوژی، رویکرد سبک زندگی و دهها مسئله دیگر، چنان پیوند عمیقی خورده است که قادر به حذف یکی از آنها نیستیم».
وی همچنین اضافه می کند: «هنر آیینی یکی از عمیقترین رویکردهای هنر را در تمامی عرصه ها را به خود اختصاص داده است؛ به طوری که اگر به روند فعالیت و حیات هیئت ها، شیوه عزاداری، نوع نگاه و زاویه دید صاحبین مجالس عزا در تکایا و مساجد دقت کنیم، شاهد یک روح لطیف هنری اما در عین حال کاربردی هستیم؛ از فرشی که بر روی آن مینشینیم، از پارچهنوشته ها، کتیبه ها، آهنگ و نوع سبک سروده ها و همه و همه جریان هنر و استخدام آن است. زمانی که به هر بهانه ای قصد داشته باشیم جریانی بدیع و نوگرا را بر همین مسیر ایجاد کنیم، قطعا مردم از آن استقبال کرده و مورد حمایت قرار میگیریم؛ اما اگر در پی آن باشیم که مسیر را بر خلاف دیدگاه مردم پی بگیریم و عملا دست به بهرهبرداری بر خلاف جریان فکری جامعه بزنیم، این هنر در برابر ذهن مخاطب رنگ باخته و دیگر اثرگذاری قبل را نخواهد داشت و مرگ آن هنر رقم خورده است. مثلا، رشته طراحی پوستر بر اساس دیدگاهی که بیان شد، وضعیت مطلوبی ندارد و باید به مسیر و ریل اصلی خود بازگردد.»
* گرد فراموشی بر چهره هنر آیینی
واقعیت این است که مدت هاست، هنر آیینی و سنتی آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار ندارد، این در حالی است که تمامی مراسم و محافل مذهبی ما از دیوارها و جایگاه سخنران و ... همیشه متأثر از هنر سنتی و آیینی بوده است. برخی هنرهای آیینی مانند نقالی و پردهخوانی که جایگاه ویژه خود را دارد یا تعزیه که انتظار می رود بهای بیشتری به آن داده شود. هنرهایی که حتی هنرمندان دیگر نقاط جهان نیز به قوت و قدرت اینچنین سبکهایی اعتراف میکنند، اما متأسفانه توسط مسئولین فرهنگی هنری کشور ما آنطور که باید و شاید جدی گرفته نمی شود تا مجددا خود را بازشناخته و احیا شود.
به عنوان مثال، در تعریف تعزیه آمده است: «تعزيه (شبيه خواني) نمايشي آييني، روايي، منظوم و موسيقايي است كه از دل عزاداري هاي شيعيان ايراني بر پيشواي سوم خود، امام حسين (ع) پديد آمده و حول محور واقعه عاشورا، در سال ٦١ ه. ق، شكل گرفت. محور اصلي اين نمايش، شهادت امام حسين (ع) و يارانش در واقعه كربلاست، اما بهره هاي فراواني از فرهنگ، ادبيات كهن و اساطير ايراني برده است و ارتباط عميقي با عواملي از جمله مذهب، اسطوره، داستان هاي عاميانه و فرهنگ سنتي جامعه دارد».
با این غنای مفهومی، بد نیست که پس از این مسئولین هنرهای آیینی را جدیتر گرفته و برای احیاء آن سرمایهگذاری بیشتری کنند تا به دست فراموشی سپرده نشود.
ارسال نظرات